یاد مادر
 
هیهات
نفی شرک - کفر - نفاق
یک شنبه 10 دی 1391برچسب:, :: 22:1 ::  نويسنده : احمد هدایتی

ساعت ده روز دهم دهمین ماه سال هفتاد بود

دستم در دست مادرم گره خورده بود

و او زیر دستگاه دیالیز دقایق پایانی عمر خود را سپری می کرد

چشمانش به چشمانم دوخته شده بود

و من پی در پی به تسییحات اربعه مشغول بودم

سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر

ناگهان پای مادرم به احترام جمع گشت

و صدای یاعلی از لبانش شنیده شد

و آنگاه ... . . .

چند سال بعد در اولین حضور در حرم مطهر اولین امام معصوم شیعیان اسدالله الغالب علی ابن ابیطالب صلوات الله و سلامه علیه احساس کردم یک بار دیگر وجود شریف آن حضرت را حس کرده ام

یادم آمد روز رحلت مادرم

در آن لحظه ای که از زبانش یاعلی را شنیدم

آن روز مولایمان را زیارت کرده بودم 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ

تا کی بکشم درد فراق اینگونه جاری است سرشک غم بر گونه گاهی که فشار آورد آه به تن چون اذن خروج روح خواهد گو نه
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان هیهات و آدرس heyhat.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 27
بازدید دیروز : 107
بازدید هفته : 175
بازدید ماه : 167
بازدید کل : 24990
تعداد مطالب : 238
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1